
نام و نام خانوادگی : رضا فیاضی | متولد : 15 تیر 1332 |
محل تولد : اهواز | تحصیلات : دانشگاه هنرهای زیبا |
وضعیت تأهل : متاهل | همسر : فریده علم بیگی |
فرزندان : یک پسر و یک دختر | زمینه فعالیت : بازیگر |
شروع فعالیت : 1394 | پایان فعالیت : – |
بیوگرافی رضا فیاضی
رضا فیاضی متولد 15 تیر 1332 در اهواز ، بازیگر و کارگردان است.
فارغ التحصیل دانشکده هنرهای زیبای تهران می باشد که از تئاتر مدرسه شروع کرد و قبل انقلاب در 23 سالگی با سریال گلباران جلوی دوربین رفت.
عبدالرضا فیاضی بعنوان فرزند اول در محله عامری اهواز به دنیا آمد ، دو برادر و شش خواهر دارد و پدرش راننده تاکسی و کارگر شرکت نفت بود و مادرش خانه دار است.
پدرم قبلا یک ازدواجی داشته که همسرش و هم دخترش و پسرش فوت می کنند و بعد با مادرم ازدواج کرده بود.
با اجرای تئاتر در مدارس در دوران راهنمایی و دبیرستان کار غیر حرفه ای خود را آغاز کرد و بعد از گرفتن دیپلم بخاطر علاقه اش به تئاتر ، مشغول ساخت فیلم کوتاه شد.
من ورودی سال 1354 دانشگاه تهران هستم و مرضیه برومند خانم سال بالایی ما بود ، یک گروه تشکیل داد و من با آنها کار تئاتر می کردیم.
در نهایت یکسال بعد در سال 1355 من و خانم برومند یک سریال بنام «گلباران» بازی کردیم که ایشان نقش ننه سرما و من نقش توفان را داشتم.
در سال 58 – 1357 در فیلم «چریکه تارا» به کارگردانی بهرام بیضایی در کنار سوسن تسلیمی بازی کرد که این فیلم بعد با روی کار آمدن انقلاب اسلامی توقیف شد.
بعد از مدتی از انقلاب ، تئاتر را دوباره شروع کرد سپس سال 1361 با مجموعه «اولین بار که در انقلاب شرکت کردم» به قاب تلویزیون بازگشت.
در سال 1369 در مجموعه «آرایشگاه زیبا» شناخته شد سپس سال 1374 با مجموعه قصه های تا به تا (زی زی گولو) در نقش جمالی به اوج شهرت رسید.
ایشان در سال 1377 هم در مجموعه «عاقبت نقدفروشی، عاقبت نسیه فروشی» کنار مرحوم رضا ژیان بسیار درخشان بود.
من و همسر از سال 1355 به مدت 26 سال باهم ازدواج کردیم و به دلایلی سال 1381 از یكدیگر جدا شدیم ، از ازدواج اول یک پسر بنام علی و یک دختر بنام بهار دارم.
علی مهندس کامپیوتر است و در شرکت نفت مشغول به کار می باشد و بهار تحصیل کرده دکترا در آلمان می باشد.
رضا فیاضی چهار سال بعد از طلاق اول در سال 1385 وقتی 32 ساله بود با یک خانم پرستار بنام فریده علم بیگی برای بار دوم ازدواج کرد.
رمان «مردی با لاک قرمز» در سال 1394 اولین کار من است که به چاپ رسیده و رمان دیگرم «پرسه در پاریس» هم در سال 1397 توسط انتشارات بوتیمار منتشر شد.
کاری هم در دست دارم که در مورد زندگی یک جوان معروف، مشهور و محبوب است که در اوج شهرت و محبوبیت دچار یک بیماری لاعلاج می شود.
مدتی در تهران خیلی اذیت شدم ، ترافیک و شلوغی و بوق اذیتم می کرد به حدی که گاهی می خواستم از ماشین پیاده شوم و یقیه مردم را بگیریم.
خلاصه شرایط روحی و روانی خوبی نداشت تا اینکه به پیشنهاد همسرم به کیش مهاجرت کردیم و چند سالی آنجا بودیم و الان هم بین تهران و کیش در رفت و آمدیم.
در کیش برای بچه های علاقمند به هنر ، کلاس برگزار کردیم و الان هم کتابفروشی دارم که ارزان ترین کتابفروشی است که در کیش وجود دارد.